پارت سی و پنجم

زمان ارسال : ۲۱۶ روز پیش

تا جایی که به یاد داشت شعلۀ جنگ میان شان برپا بود. ساناز نی قلیان و دراز پا خطابش می کرد و او دخترک را گرِد قلمبۀ خیکی. از هیچ طریقی به ضربه زدن یک دیگر کوتاهی نمی کردند. مانند روزی که ساناز از فضای مهمانی به اتاق او سر در آورد و در ازای تلافی خباثتش، گیتارش را شکست. مدرک برای اثبات گناه کاری ساناز نداشت جز برق پیروزمندانۀ چشمان و حال خوبش که گواه گناهش بود. ناچارش کرد دست به تلافی ناجوان

66
20,501 تعداد بازدید
52 تعداد نظر
95 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    عالی

    ۷ ماه پیش
  • رویا ملکی نسب | نویسنده رمان

    مرسی😘

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید